مناجات ماه صفری با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
شاعر : عبدالحسین میرزایی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
زینب و کـوچه و بـازار، امان از کوفه بـین جـمعـیت و انـظـار، امـان از کوفه
حـجـة بن الحـسن آقـا دمِ دروازه بـبـین عـمهات گـشت گـرفـتار، امان از کوفه
حرمله گشته عنانگیر و نگهـبان خولی شـمر هـم قـافـله سـالار، امـان از کوفه
آبـروریـزی این شهـر کـم از شام نبـود کـم نـدیـد از هـمه آزار، امـان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد دخـتـر حــیـدر کــرار، امـان از کـوفـه
وسط خـطـبه او هـمهـمه در شهر افـتاد دیـد بـر نـیـزه سـرِ یـار، امـان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحـظـه دیـدار، امـان از کـوفـه
زینبِ پـردهنـشین حـبـسنـشین شد آخر داد از کـوفـیِ بـیعـار، امـان از کـوفه
سخـتی حـبس به دیـده نـشدن میارزیـد سخـتتر مجـلس اغـیار، امان از کوفه
وامصیبت، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد) پس کجـا بود عـلـمـدار، امـان از کـوفه
طعنهها بود که بر اشک دو عینش میزد خیزران بر لب و دندان حسینش میزد
|